نسیم سحری، جان مایه عشق را به گستره خاک بخشید. آبشاری از نور، از خنده های شادمانه خورشید، به میهمانی زمین آمد. دریچه ای از شادی بر دلها گشوده شد و ترنّم شکفتن نوگلی معطر، در باغستان توحید، دلها را مفتون و مجذوب خویش ساخت. امام حسن عسکری علیه السلام روح حماسه، چکاد بلند آفتاب، چهره روشن ایستادگی، سیمای بلند فرزانگی، پگاه پرتبسم ایمان، چراغ دار راه انسان، طلیعه خورشید صداقت و صفا، راهبان فتوت و مردی، یاور ستمدیدگان و محرومان، پاسدار ایمان و آرمان، مدافع حریم مهر نبوی، تداوم بخش راه عدل علوی علیه السلام ، و رسواگر دشمنان اسلام مصطفوی و پدر محبت و پدر عدالت ، رخ به عرصه خورشید نمودند. اینک در سال یادِ میلاد خجسته آن مولا، سلامی صمیمی و سرشار از گل و باران، بر ساحت آن مرهم زخمهای خسته دلان میفرستیم و به فرزند محبت و عدالت به مناسبت این طلوع فرخنده، تهنیت و شادباش میگویم.
خورشید یازدهم
اماما! خورشید عدالت را تو پروریده ای. مژده دیرپایی صالحان تویی. شکوه عارفانه ایمان تویی. این تویی که در یک پگاه آفتابین، بر بلندای زمانه می ایستی و به هیئتِ آن منجی مینگری که دست مهربانش همه شمشیرهای ستم را میشکند و آفتاب وجودش، یخ تاریخ را آب میکند؛ هر رنگ تیره و تار را از چهره جهان میزداید و بر گیسوان زمین گل برکت و عدالت و ایمان میزند. سلام بر تو و بر فرزندت حضرت موعود ارواحنافداه. هم او که میآید تا خدا را تفسیر، عشق را تکثیر، و محبت را تقسیم کند. میآید تا به دادخواهی ستمدیدگان، بیرق عدالت را بر دوش گیرد. خورشید یازدهم! ما هرروز با سبدی دعا به استقبال فرزندت میرویم و در آینه قنوت قلبمان زیارتش میکنیم و بر ضریح چشمانش دخیل میبندیم تا شاهد رویش سبز لحظه ظهورش باشیم. آری، عدالت، پاره ای از تن توست ـ ای امام عسکری ـ و جهان لحظه شمار گل آرایی فرزند تو. اینک بر تو و بر آن خورشید، بر تو و بر آن گل غایب، بر تو و بر نایب بر حق آن غایب، سلامی بی کرانه نثار باد.
مژده طلوع
تو سبزترینی به دیده من! وقتی که می خواهم بر آینه یادها بوسه زنم، صبورانه و پرشکیب میآیی و بر بام بلند تاریخ می ایستی. نسیم، نغمه محمدی میسراید تا طلوع تو را به خورشید مژده دهد. آفتاب هم چهره میپوشاند از شرم دیدار. به شاعران میگویم تو را بسرایند؛ هیچیک ابهت تو را بر نمیتابند و در ابتدای کلام در میمانند. شاعر سپیده دمان، از راه میرسد، بر دو زانوی ادب مینشیند. کتاب نام نیکویت را ورق میزند. سوره «والشمسِ» رویت را تلاوت میکند و به آیه «واللیلِ» گیسویت سوگند یاد میکند که سپیدتر از تو ندیده است. فجر هم که از راه میرسد، در برابر نور تو رنگ میبازد. تو آن زیباترینی که در سپیده دمی روشن، به خاک، مفهومی آسمانی بخشیدی. سلام بر تو و بر آن دقایقی که از نام مقدّست معطّر شد. سلام بر تو و بر آن دقایقی که به نماز ایستادی ای امام عسکری.
ولادت امام عسگری علیه السلام
اغلب تاریخ نویسان معتقدند امام عسکری علیه السلام در سال 232 ق در شهر مدینه چشم به جهان گشود و هنوز چندسالی از عمر مبارکش نمیگذشت که به همراه پدر بزرگوارش امام هادی علیه السلام از مدینه به سامرا تبعید شد و در مرکز عسکر (لشکرگاه) تحت نظارت مأموران خلیفه ساکن شد. آن حضرت و پدر بزرگوارشان به مناسبت اینکه در محل استقرار لشکریان حکومت ناگزیر به سکونت شده بودند، عسکریین علیه السلام (= دو عسکری) لقب یافته اند.
دوران امامت حضرت عسکری علیه السلام
امام یازدهم در سال 254 ق، به دنبال شهادت امام هادی علیه السلام و در حالی که بیش از 22 سال از عمر مبارک آن حضرت سپری نشده بود، منصب امامت را عهده دار شدند و حدود شش سال یعنی تا 28 سالگی به ارشاد و هدایت مردم مشغول بودند. آن حضرت سرانجام در هشتم ربیع الاوّل سال 260 ق به دسیسه معتمد عباسی و در شهر سامرّا به شهادت رسیدند و پیکر مطهرشان در کنار مرقد منوّر پدر بزرگوارشان امام هادی علیه السلام به خاک سپرده شد که میعادگاه شیعیان جهان است و عاشقان ولایت چون پروانه به دور شمع وجودشان میچرخد.
روایاتی از امام حسن عسکری علیه السلام ، میفرمایند :
جدال مکن که ارزش ات را میکاهد و زیاد شوخی مکن که بر تو دلیر میشوند.
بهترین دوست کسی است که اشتباه تو را فراموش کند و نیکی تو را از یاد نبرد.
در رعایت ادب، تو را همین کافی است که از آنچه برای دیگران بد میدانی، دوری کنی.
هرکس بر مرکب باطل سوار شود، در سرزمین پشیمانی فرود خواهد آمد.
دو خصلت، بالاترین اوصاف است: ایمان به خداوند و سودمند بودن برای برادران دینی.
ابراز شادی و شعف در برابر افراد پریشان و گرفتار، از ادب انسانی محسوب نمیشود.
کسی که برادر دینی اش را پنهانی نصیحت کند، او را آراسته و اگر در انظار مردم از او انتقاد کند، وی را زشت جلوه داده است.
از نشانه های فروتنی سلام کردن به همه و نشستن در پایین مجلس است.
خنده بی مورد نشانه نادانی است.
از جمله گرفتاریهای کمرشکن، همسایه ای است که چون خوبی یا کار نیکی را ببیند آن را پنهان سازد و چون بدی ببیند آن را افشا کند.
عبادت در زیادی روزه و فزونی نماز نیست؛ بلکه به بسیاری تفکر در امر خداوند است.
خشم کلید هر بدی است.
گستاخی فرزند بر پدر در ایّام کودکی ، مایه ناسپاسی او در ایّام بزرگسالی اوست.
از جمله گناهان نابخشودنی این است که گفته شود: ای کاش جز بر این گناه مواخذه نشوم.
چه زشت است برای مؤمن تمایل به چیزی که مایه خواری اوست.
سپاس..