دریافت

حکیمه خاتون میگوید: بعد از گذشت چهل روز از تولد حضرت صاحب الامر روحی فداه ، ملائکه آن حضرت را بازگرداندند. پس امام عسکری علیه السلام مرا طلبید. چون به خدمتش رسیدم، ناگاه آن کودک را دیدم که در پیش روی او راه میرفت. پس گفتم: ای سید من! این پسر، دو ساله است، حضرت تبسمی کرد و فرمود:

«بدرستی که فرزندان انبیاء و اوصیا صلوات الله علیه هرگاه امام باشند، رشدشان غیر از رشد دیگران است و در هر ماه به اندازه رشد یک سال دیگران رشد میکنند و در شکم مادرش سخن میگوید و قرآن میخواند و پروردگار خود را در زمان شیرخوارگی عبادت میکند و ملائکه، او را اطاعت میکنند و در بامداد و پسین بر او نازل میشوند. پس پیوسته در هر چهل روز، ملائکه آن کودک را بر میگردانند تا آنکه، چند روز قبل از وفات امام حسن عسکری علیه السلام ، حضرت صاحب الامر روحی فداه مردی شده بود. من او را نشناختم و به امام حسن عسکری علیه السلام عرض کردم:

« این چه کسی است به دستور میفرمایی که روبروی او بنشینم؟» ،

حضرت فرمود: «این پسر نرجس است! این جانشین من است و بزودی من از میان شما میروم، پس سخن او را بشنو و امر او را اطاعت کن»...