« بسم الله الرحمن الرحیم »
روزگار پر آشوب عهد امام حسن مجتبی(ع) موجب شد که شیعیان نتوانند احادیث طولانی فراوانی از آن حضرت بشنوند و برای نسل های بعدی روایت کنند، از این رهگذر روایات مربوط به حضرت ولی عصر(عج) روحی فداه نیز از آن حضرت کمتر روایت شده است که آنچه به دست ما رسیده در اینجا میآوریم:
"طوبی لمن ادرک ایامه و سمع کلامه".
"خوشا به سعادت کسی که روزگار او را درک کند و اوامر او را گوش فرادهد". امام حسن مجتبی(ع) (1) ."
بعد از امضای قرارداد صلح با معاویه برخی از شیعیان ناآگاه به خدمت امام حسن مجتبی(ع) رسیده، او را برای پذیرش صلح سرزنش کردند. امام حسن(ع) فرمود: شما نمیدانید که من برای شما چه کرده ام؟! به خدا سوگند آنچه من انجام داده ام برای شما از تمام این جهان سودمندتر است.
مگر نمیدانید که من امام شما هستم؟!
اطاعت من بر همه ی شما واجب است، و به صریح فرمایش رسول اکرم(ص) یکی از دو سروران جوانان بهشتی هستم؟!
مگر نمیدانید که هنگامی که حضرت خضر(ع) کشتی را سوراخ کرد و جوانی را کشت و دیوار را تجدید بنا کرد حضرت موسی خشمگین شد، زیرا سبب و حکمت آنها را نمیدانست، ولی کارهای حضرت خضر درنزد خدا صحیح و بی اشکال بود. مگر نمیدانید که هر یک از ما بر گردنش بیعت طاغوت زمانش خواهد بود.
به جز قائم ما که حضرت عیسی در پشت سر او نماز میخواند و خدای تبارک و تعالی ولادتش را مخفی نگه میدارد و خودش را در پشت پردهی غیبت نهان میسازد تا به هنگام ظهور، بیعت احدی در گردن او نباشد". (2)
"التاسع من ولد اخی الحسین ابن سیده الاماء، یطیل الله عمره فی غیبته، ثم یظهره بقدرته فی صورة شاب دون اربعین سنة، ذلک لیعلم ان الله علی کل شیء غدیر".
"نهمین فرزند برادرم حسین(ع) فرزند سرور کنیزان است، خداوند در زمان غیبت عمرش را بسیار طولانی میکند و آنگاه او را به صورت جوانی کمتر از 40 ساله ظاهر میسازد. تا دانسته شود که خداوند به هر چیزی قادر است." (3) .
"لایکون الأمر الذی تنتظرون حتی یبرء بعضکم من بعض و یتفل بعضکم فی وجوه بعض و یشهد بعضکم علی بعض بالکفر و یلعن بعضکم بعضا".
"این امر که فرارسیدن موعد آن را انتظار میکشید واقع نمیشود مگر بعد از آنکه برخی از شما از برخی دیگر بیزاری بجوید، و برخی در صورت برخی آب دهان بیندازد و بعضی از شما بعضی دیگر را کافر بداند و یکدیگر را لعن کنند".
عمیر میگوید عرض کردم:
چنین زمانی چه ارزشی دارد؟
امام(ع) فرمود: "الخیر کله فی ذلک الزمان، یقوم قائمنا و یدفع ذلک کله".
"همه ی خیرها در آن زمانست، زیرا قائم ما قیام میکند و همه ی این حوادث را از بین میبرد".(4)
ما این حدیث را به پیروی از صاحب "بشارة الاسلام" از امام حسن مجتبی(ع) نقل کردیم ولی صاحب "عقد الدرر" آنرا از امام حسین(ع) نقل کرده است (5) و پژوهشگر معاصر آقای علی اکبر غفاری در پاورقی های سودمند خود بر کتاب پر ارج "غیبت نعمانی" یادآور شده که این حدیث در برخی نسخه ها از امام حسن(ع) و در برخی دیگر از امام حسین(ع) نقل شده است.(6)
"تصطلح فی ملکه السباع، و تخرج الأرض نبتها، و تنزل السماء برکتها، و تظهر له الکنوز، یملک ما بین الخافقین، فطوبی لمن ادرک ایامه و سمع کلامه".
"در زمان او درندگان با یکدیگر سازش میکنند، زمین گیاهانش را خارج میکند، آسمان برکاتش را فرو میفرستد، گنج های نهفته در دل زمین برای او ظاهر میشود. بین شرق و غرب عالم تحت سیطره ی او در میآید. خوشا به سعادت کسی که زمان او را درک کند و به اوامر او گوش فرا دهد".(7).
"لموضع الرجل فی الکوفة احب الی من دار فی المدینة".
"جای یک پا نهادن در کوفه برای من از یک خانه در مدینه محبوبتر است".(8)
در روایات فراوانی از ارزش والای زمین در کوفه در عهد حضرت ولی عصر(عج) گفت و گو شده است، و آن بسیار طبیعی است، زیرا کوفه یایتخت حکومتی خواهد بود که بر زمین و زمان فرمانروایی خواهد نمود.
"اسعد الناس به اهل الکوفة".
"خوشبختترین مردم در زمان ظهور، مردم کوفه هستند".(9)
چه سعادتی بالاتر از اینکه انسان در شهر حضرت ولی عصر(عج) زندگی کند و هر روز در پشت سر او اقتدا کرده فرائض دینی را انجام دهد و پرسش های خود را بی واسطه از قبله ی خود مقصود و کعبه ی موعود بپرسند و هر روز دیدگانش با دیدار آن آفتاب عالمتاب نورانی شود و معارف الهی را از سرچشمه ی زلال علوم آل محمد فرا گیرد.
"امام جواد(ع) روایت میکنند که روزی حضرت علی(ع) درحالی که به دست سلمان تکیه داده بودند وارد مسجد الحرام شدند و امام حسن مجتبی(ع) در محضر آن حضرت بود، در آن هنگام مردی نیکو صورت که جامه ای زیبا بر تن داشت وارد شد و به خدمت امیرمومنان(ع) عرض ادب و تقدیم سلام نمود، سپس گفت:
من از محضر شما 3 پرسش میکنم، اگر آنها را پاسخ فرمائید، میفهمم که این مردم به شما ستم کردند و حق شما را به ناحق غصب کردند، امیرمومنان فرمود: آنچه میخواهی بپرس.
چون آن مرد سوالاتش را پرسید، امام(ع) به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبی(ع) رو کرد و فرمود: ای ابومحمد سوالات این مرد را پاسخ بگو.
چون امام حسن مجتبی(ع) هر 3 پرسش را پاسخ گفت، آن مرد به وحدانیت خدا و رسالت رسول اکرم گواهی داد و سپس به امامت امیر مومنان(ع) و امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) گواهی داد و آنگاه امام ها را یکی پس از دیگری شمرد و به امامت هر یکی شهادت داد تا به امام حسن عسکری(ع) رسید و آنگاه گفت:
"و اشهد علی رجل من ولد الحسن لا یکنی و لا یسمی حتی یظهر امره، فیملأها عدلا کما ملئت جورا".
"و گواهی میدهم به امامت فرزند امام حسن عسکری که نام و کنیه اش گفته نمیشود تا روزی که ظاهر شود و جهان را پر از عدالت کند، آنچنان که پر از ستم شده است".
آنگاه امیرمومنان(ع) را تودیع کرد و از مسجد خارج شد.
امیرمومنان(ع) خطاب به امام حسن(ع) فرمود: ای ابومحمد برخیز و این مرد را تعقیب کن. امام حسن مجتبی(ع) بلند شد و به دنبال آن مرد حرکت کرد، لحظاتی بعد برگشت و عرض کرد: این مرد تا از مسجد خارج شد اصلا متوجه نشدم که کجا پای نهاد و به کجا رفت!!.
امیرمومنان فرمود: آیا این مرد را شناختی؟
امام حسن(ع) عرض کرد: خدا و پیامبر و امیرمومنان داناترند. امیرمومنان فرمود: او حضرت خضر بود". (10)
طبق روایات فراوانی حضرت خضر(ع) زنده است و در فرصت های مناسب در مجلس امامان معصوم(ع) حضور می یافت و اینک در خدمت حضرت بقیة الله روحی و ارواح العالمین له الفداء میباشد و جزء 30 نفری است که همواره در ملازمت آن حضرت هستند و خداوند به وسیله ی آنها رفع غربت از وجود مقدس حضرت صاحب الزمان(ع) در زمان غیبت مینماید.(11)
پی نوشت ها:
1 - یوم الخلاص، ص 374.
2 - اعلام الوری، ص 401.
3 - یوم الخلاص، ص 170.
4 - بشارة الاسلام، ص 81.
5 - عقدرالدرر، ص 64.
6 - غیبت نعمانی، پاورقی ص 205.
7 - یوم الخلاص، ص 374.
8 - بحارالانوار، ج 52 ص 386.
9 - یوم الخلاص، ص 375.
10 - اصول کافی، ج 1 ص 441.
11 - غیبت شیخ طوسی، ص 102.
منبع: "یاد مهدی (محمد خادمی شیرازی)