...ادامه از قبل :

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ جَدِّهِ رَسُولِکَ السَّیِّدِ الْأَکْبَرِ وَ عَلَی أَبِیهِ السَّیِّدِ الْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّیقَةِ الْکُبْرَی فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی مَنِ اصْطَفَیْتَ مِنْ آبَائِهِ الْبَرَرَةِ وَ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَکْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلاةً لا غَایَةَ لِعَدَدِهَا وَ لا نِهَایَةَ لِمَدَدِهَا وَ لا نَفَادَ لِأَمَدِهَا».

ای خدا! درود فرست بر محمد و آل محمد، و باز هم درود فرست بر محمد جدّ امام زمان عجل الله که رسول تو و سید و بزرگترین پیغمبران است، و بر علی علیه السلام جد دیگرش که سید و سرور دیگر ما است و بر جدّة او صدیقه کبری فاطمه دختر حضرت محمد صلوات الله، و بر آنانکه تو برگزیدی از پدران نیکوکار او بر همه آنان و بر او بهترین و کاملترین و پیوسته و دائمی و بیشتر و افزونترین درود و رحمتی را فرست که بر هر یک از برگزیدگان و نیکان از مخلوقاتت چنین رحمتی را عطا کردی، و باز رحمت و درود فرست بر او، رحمتی که شمارشش بی‏حد و انبساطش بی‏ انتها و زمانش بی ‏پایان باشد.

یکی از عواملی که موجب میشود تا انسان خدایی شود و در افق ملائکه قرار گیرد، صلوات بر پیامبر و آل آن حضرت علیه السلام است چرا که قرآن فرمود: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» (سوره احزاب، آیه 56) یعنی؛ خدا و ملائکه او بر پیامبر صلوات میفرستند، پس ای مؤمنان شما هم صلوات بفرستید و با تمام وجود تسلیم دستورات آن حضرت باشید.

و نیز از طریق صلوات بر اولیاء معصومین علیهم السلام در واقع جهت جان را به سوی انسانهای معصوم قرار داده ‌ایم و در نتیجه در تشخیص حق و باطل و عمل به حق و دوری از باطل به بحران و انحراف نمیافتیم و به بهترین نحو اعمال خود را انجام میدهیم. به همین جهت حضرت رضا علیه السلام میفرمایند: «اَثْقَلُ ما یوضَعُ فِی‌الْمیزانِ، الصّلاةُ عَلی محمّدٍ وَ عَلی اَهْلِ بَیتِهِ» (وسائل‌الشیعه، چاپ آل‌البیت، ج7، ص197) سنگینترین چیزی که در میزانِ عمل نهاده میشود، صلوات بر محمد و اهل بیت اوست علیهم السلام. چون این عمل جهت زندگی را شکل میدهد و این مهمتر از آن است که یک کار نیک انجام دهیم. از طرفی بعد از دعاهایی که انجام شد صلوات فرستادیم تا إن‌ شاءالله خدایی که حتماً این صلواتها را مستجاب میکند، آن دعا‌ها را نیز مستجاب نماید، و لذا در این فراز، صَلَواتی همه جانبه به همة جوانب وجود مقدس حضرت مهدی ارواحنافداه اظهار داشتی تا جزء غافلان نباشی.

پس از طرح عالیترین و زیباترین تقاضاها برای اطمینان به استجابت دعاها، آن را به صلوات ختم نمودی. چون وقتی خداوند بر اساس سنت خود، صلوات ما بر محمد و آل او علیهم السلام را اجابت میفرماید از اجابت مقدمات آن صلوات، نیز دریغ نمیکند. إن ‌شاءالله

با چشم یار مینگرم روی یار را

پس از آنهمه راز و نیاز که از اول دعا تا اینجا با خدا نمودی و سنتِ ارسال رُسل و اولیاء معصوم علیهم السلام را در طول تاریخ متذکر شدی، حال میخواهی همه چیز تو در منظر امام زمان روحی فداه قرار گیرد، هم آنچه از خدا به تو میرسد - مثل رزق - از منظر پاک آن حضرت به تو برسد، و هم آنچه از تو بناست به سوی قرب الهی صعود کند - مثل نماز - از منظر امام زمان علیه السلام به طرف خدا صعود کند، تا در همة این احوالات امامی معصوم واسطة بین ما و خدایمان قرار داشته باشد. لذا این طور شروع میکنی:

«اَللّهُمَّ وَ اَقِمْ بِهِ الْحَقّ وَ اَدْحِضْ بِهِ الْباطِل»

خدایا به وجود او، حق را پایدار و باطل را محو بگردان.

خدایا! تمنّا و طلب ما این است که با آوردن آن امام بزرگ، حق در جامعة ما و در روابط اجتماعی ما به صحنه بیاید و باطل نابود شود، زیرا تا امام معصوم علیه السلام در صحنة تصمیم ‌گیری جامعه نقش اصلی را نداشته باشد، بشریت معنی واقعی زندگی را نمیشناسد. آن حقی زیباست که از مسیر امام معصوم علیه السلام به ما برسد و رفتن باطل، وقتی به واقع رفتنی است که با نور امام معصوم رحمت الله انجام گیرد وگرنه باطلی میرود و باطلی دیگر جای آن را میگیرد.

«وَاَدِلْ بِهِ اَوْلِیائَکَ وَ اَذْلِلْ بِهِ اَعْدائَکْ»

خدایا! ما از تو خواهش میکنیم که به وسیلة وجود مقدس حضرت صاحب‌ الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اولیاء خودت حاکمان زمین بشوند و حاکمان جامعه و آن کسانیکه برای مردم تصمیم میگیرند، از اولیاء تو باشند و از همان طریق، دشمنانت خوار گردند، زیرا هیچ مؤمنی نمی ‌پسندد دشمنان تو حاکم بر زمین و حاکم بر اموراتشان باشند. و علاوه بر آن نمیخواهیم دستی که جهت خواری دشمنانت به میان میآید، دستی غیر از دست امام معصوم علیهم السلام باشد، وگرنه باز ظلم میماند و ظلمی جایگزین ظلم دیگر شده است.

در سایة عزت اولیاء و خواری دشمنان خدا است که حق حاکم شده است، زیرا شرط اطاعت از خدا، پیروی از امامان معصوم علیهم السلام است، همانهایی که ریسمان مطمئن پروردگار و وسیلة سیر به سوی خدایند، (پیامبر صلوات الله فرمودند: «اَلْاَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَین مَنْ اَطاعَهُمْ فَقَدْ اَطاعَ اللهَ وَ مَن عَصاهُم فَقَدْ عَصَی اللهَ، هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقی وَ الْوسیلةُ اِلی الله» (تفسیر صافی، ذیل آیه 35 سوره مائده و بحارالانوار ج36، ص244)؛ امامان از نسل حسین علیه السلام هستند، کسیکه آنان را فرمان برد، خدا را فرمان برده است و کسیکه آنها را نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است، آنان ریسمان مطمئن الهی و راه رسیدن به خدا هستند.) پس خدایا! شرایطی اینچنین را فراهم کن که فرماندة ما امام معصوم علیه السلام باشد تا با فرمانبرداری از او، از تو فرمان برده باشیم.

«وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّی إِلَی مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ یَمْکُثُ فِی ظِلِّهِمْ»

و ای خدا! بین ما و او را پیوند و اتصالی ده که منتهی شود به ارتباط بیشتر ما با پدرانش و ما را از آن کسان قرار ده که چنگ به دامان آن بزرگواران زده است و در سایه آنان زیست میکند.

تقاضای اتحاد روحانی با آن حضرت و یگانه ‌شدن با انبیاء و اولیاء قبلی، وارد شدن به بهترین عالَمی است که بشر میتواند در آن وارد شود، اتحاد روحانی با آن حضرت خود یک قیامت کبری است.

هرکه مانَدْ زین قیامت بی‌ خبر / تا قیامت وای او، ای وای او

هرکه ناگه از چنان مَه دور ماند / ای خدایا! چون بُوَد شبهای او

خیمه در خیمه، طناب اندر طناب / پیش شاه عشق و لشگرهای او

خیمة جان را ستون از نورِ پاک / نور پاک از تابش سیمای او

عشقْ شیر و عاشقان اطفال شیر / در میان پنجة صدتای او

در کدامین پرده پنهان بود عشق /     کس نداند، کس نبیند جای او

عشق، چون خورشید ناگه سر کند / برشود تا آسمان غوغای او

(کلیات شمس تبریزی، غزل شماره 2224)

تقاضای اتحاد روحانی با آن حضرت، که ناگهان با لطف و کرم حضرت پروردگار چون برآورده شد، مثل طلوع ناگهانی خورشید تمام زندگی انسان را شور و غوغای آن عشق پر میکند.

به همین جهت حضرت جواد علیه السلام میفرمایند: «خدای سبحان کار او (قائم) را یک شبه اصلاح میکند و اوضاع را به نفع او تغییر میدهد، چنانکه کار موسی علیه السلام را یک شبه اصلاح کرد. او برای گرفتن پاره ‌ای آتش برای خانواده ‌اش رفت، ولی هنگام بازگشت به شرافت رسالت و افتخار نبوت نایل شده بود. آنگاه حضرت جواد علیه السلام فرمودند:

«اَفْضلُ اعمالِ شیعَتِنا اِنْتظارُ الْفَرَج»، (بحارالانوار، ج51، ص156)

بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است».

«وَ أَعِنَّا عَلَی تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ وَ الاجْتِهَادِ فِی طَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِیَتِهِ».

و ما را بر اداء حقوق حضرتش و جهد و کوشش در طاعتش و دوری از عصیانش، یاری فرما.

خدایا! اگر مفتخر شوم به رعایت حق امامتِ آن امام و در طاعت او تلاش نمایم و از نافرمانی او فاصله بگیرم، به معنیِ واقعیترین زندگی دست یافته‌ام، چرا که مبادی میل خود را به مبادی میل امام معصوم علیه السلام نزدیک کرده ‌ام و در آن حال همة حجابهای ظلمانی از قلبم رخت بربسته ‌اند.

عالیترین تقاضا

«وَ امْنُنْ عَلَیْنا بِرِضاهُ»

خدایا بر ما منت بگذار و رضایت او را شامل حال ما کن.

تا آن معصومِ کل، از ما راضی باشد، و آنچنان شویم که با قلب امام معصوم، ناهماهنگ نباشیم. شاید این بالاترین تقاضایی است که یک انسان اندیشمند میتواند داشته باشد. از خدایی که از رگ گردن به ما نزدیکتر است، تقاضا میکنیم که قلب سلطان قلبها را از ما راضی گرداند، چون دل واقعی، دل اوست، اگر قلب آن حضرت از ما راضی بود در واقع خدا از ما راضی است. خداوند بر دل آن حضرت مینگرد و جایگاه ما را ارزیابی میکند، پس باید دلی که امام زمان ارواحنافداه از آن راضی است به خداوند عرضه داریم تا خداوند به ما نظر کند. به گفتة مولوی:

صد جوال زر بیاری ای غنی / حق بگوید، دل بیار، ای منحنی

گر ز تو راضی است دل، من راضی ‌ام / ور به تو مُعْرِض بود، اِعراضی ‌ام

ننگرم در تو، در آن دل بنگرم / تحفه آن را آر، ای جان در برم

مادرِ دلها، دل آن حضرت است، باید دل آن حضرت از تو راضی باشد، تا خدا هم از تو راضی باشد.

با تو او چون است؟ هستم من چنان / زیر پای مادران باشد جنان

مادر و بابا و اَصل خلق، اوست / ای ‌خنک آنکس که دل‌ داند زپوست

تو بگویی نَک دل آوردم به تو / گویدت این دل نیرزد یک تِسو

آن دلی آور که قلب عالم است / جانِ جانِ جانِ جانِ آدم است

از برای آن دلِ پر نور و بَر / هست آن سلطان دلها منتظَر

و لذا در این فراز از خدا میخواهی قلب آن حضرت را از ما راضی گردان، تا تو از ما راضی گشته باشی، زیرا به گفتة حضرت سیدالشهداء علیه السلام:

«رِضَا الله رِضَانا اهلَ البیتِ».

رضای خدا در گرو رضای ما اهل ‌البیت است.

و قرآن در مورد رضایت خداوند فرمود:

«ذلک الْفَوْزُ الْعَظیم». (سوره توبه، آیه72)

«وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَیْرَهُ مَا نَنَالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ فَوْزا عِنْدَکَ»

و خدایا! رأفت و مهربانی و دعای خیر و برکت وجود مقدسش را به ما موهبت فرما، تا بدین واسطه ما به رحمت واسعه و فوز سعادت نزد تو نایل شویم.

راستی اگر نظر پاک آن انسان بی ‌منتها، بر پیمانة کوچک جان ما فرود آید و از سر رأفت بر ما بنگرد، در قلب ما چه غوغایی برپا میشود، چقدر زیبا جهت آن قلب به سوی پاکیها و پرهیزکاریها قرار خواهد گرفت. وقتی آن قلب پاک، دعای خیرش را بر ما روا دارد، در آن حال به میهمانی رحمت و رستگاری الهی نایل خواهیم شد. در آن حال تنگیِ زندگی به فراخیِ مأنوس ‌شدن با خدا تبدیل میشود و اینْ همة عشق است با ذات بی ‌منتها.

تعادل بی ‌منتها

«وَاجْعَلْ صَلَوتَنا بِهِ مَقْبولَةً».

نماز ما را به نور وجود آن حضرت به نمازی قابل قبول تبدیل فرما.

میدانید که صورت تامّه نماز، نمازی است که حضرت صاحب‌الامر ارواحنافداه اقامه میکنند و به عبارت دیگر، نماز فقط نماز امام ‌زمان عجل الله است. (برای روشن ‌شدن این نکته به کتاب «زیارت آل یس، نظر به مقصد اصلی جان انسان» قسمت «السلام علیکَ حینَ تُصَلّی وَ تَقْنُت» رجوع فرمایید.) پس هرکس از دریچة وجود مبارک ایشان نمازش را بگیرد، آن نماز مقبول است، و هرکس توانست از دریچة وجود مبارک او به خدا نظر کند، این نظر؛ نظر حقیقی است، و هرکس به امامش دل ببندد و در فضای دلبندیِ به آن امام معصوم علیه السلام عبادت کند، این نماز و عبادت، نماز و عبادتِ وسیع و واقعی است.

پس خدایا! نماز ما را با اتصال به نور او برای ما قابل قبول فرما. مطمئن باشید این یک حالت بسیار عزیز و شدنی است، و لذا جا دارد در طلب آن اصرار کنیم. چون امام زمان روحی فداه از قلب انسانها دور نیست و لذا اگر ما آماده باشیم او از درون ما نور خود را جهت اصلاح عبادات ما بر ما میافشاند.

«وَ ذُنوُبَنا بِهِ مَغْفوُرَة وَ دُعائَنا بِهِ مُسْتَجاباً وَ اجْعَلْ اَرْزاقَنا بِهِ مَبْسوُطَة وَ هُموُمَنا بِهِ مَکْفِیَّة»

خدایا! گناهان ما را به نور امام معصوم، بر ما ببخش و دعاهای ما را به نور آن حضرت، مستجاب کن و رزق ما را به نور آن امام، وسعت بده و نگرانیهای ما را با توجهات آن حضرت بر قلب ما، کفایت کن.

این نمازها و استغفارها و دعاها و رزقها و نگرانیها، همه و همه، فقط با نور امام علیه السلام به سامان میرسد و در بستر اصلی ‌اش قرار میگیرد، چون هرچیز در حوزة وجود انسان کامل در جای خودش قرار دارد و لذا با ظهور مبارک آن حضرت، نه میلها سرکشی میکنند که منجر به گناه شوند و نه دعاها، دعاهای غیرقابل استجابت خواهند بود.

تا عصا در دست حضرت موسی علیه السلام نباشد اژدها نمیشود و تا دل انسان در دست انسان کامل قرار نگیرد، نه نمازش نماز است و نه زندگی ‌اش به پاکی سیر میکند. گفت: (از کلیات شمس تبریزی، غزل2246)

جانا تویی کلیم و منم چون عصای تو / گه تکیه‌گاه خلقم و گه اژدهای تو

دردست فضل‌و رحمت‌تو یارم ‌و عصا / ماری شوم چو افکَنَدم اصطفای تو

اگر امام زمانِ ما، ما را برگزید، دیگر ما چوب خشک روزمرّگیها نخواهیم بود، به حیات و جست و خیز خواهیم آمد. یک دل است که به واقع از همة غمها و اندوه ‌های پوچ به‌کلی رهیده است و آن دلِ انسان کامل است و فقط با نظر مبارک آن حضرت و یک نحوه یگانگی با آن دل است که از همة غمها آزاد میشویم.

ای باقی و بقای تو بی روز و روزگار / شد روز و روزگار من اندر وفای تو

«وَحَوائِجَنا بِه مَقْضِیَّة»

و خدایا! حوائج ما را با نور آن حضرت و ظهور مبارک او برآورده گردان.

زیرا انسانها آرمانها و استعدادهای بلندی دارند که فقط با نور وجود انسان کامل، آن آرمانها محقق و آن استعدادها بالفعل میشوند. ما با تمام وجود تشنة خوبیها هستیم و حاجت اصلی ما نیز خوب ‌شدن است و این تمنّا آنگاه برآورده میشود که خانة جان و جهان ما به نور انسان کامل منوّر گردد. کشتی بی ‌سکّانِ بی ‌هدف، به امید یافتن مأوایی به هر جزیره ‌ای برخورد میکند و باز ناکام میماند و حاجاتش هرگز برآورده نمیشود، مگر به کمک کسی که هرگز به خطا نرود و او در درون جان و جهان ما ظهور کند و کشتی جان ما و جامعة ما را سُکان داری نماید.

«وَاقْبَلْ عَلَیْنا بِوَجْهِکَ الْکَریم، وَاقْبَلْ تَقَرُّبَنا اِلَیْک»

و از همه مهم ‌تر؛ خدایا! حاجت اصلی ما که از تو تقاضا داریم که به نور آن حضرت برآورده سازی، این است که با وجه کریم خودت بر ما نظر کنی و نزدیکی ما را به سوی خودت از ما بپذیری و تقرب ما را به سوی خودت پذیرا شوی. ملاحظه بفرمایید که بالاترین طلب، فقط در چنین فضایی که در مدّ نظر امام زمان ارواحنافداه قرار دارید، امکان دارد و لذا تقاضا میکنیم، خدایا! با وجه کریمت بر ما نظر کن، و کریمانه و بزرگوارانه بر ما بنگر تا به بزرگواری تو، بزرگ شویم، همان نظر کریمانه ‌ای که بر بندة خالص خودت، حضرت صاحب‌الامر روحی فداه میاندازی، چون ما نور او را با خود آورده ‌ایم.

من خَس بی سر و پایم که به سیل افتادم / او که می ‌رفت مرا هم به دل دریا برد

اینکه حالا ما به نور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده ‌ایم به طرف تو، خدایا! حالا به تقرّب او، تقرّب و نزدیکی ما را نیز بپذیر. به خاطر گناهانمان رابطة خود را با ما قطع نکن، بلکه به خاطر تقرّب ما به امامِ مقرَّب، تقرّب ما را به خودت پذیرا باش.

منگر اندر ما، مکن در ما نظر / اندر اکرام و صفای خود نگر

خدایا! چگونه با نظر کریمانه و با صفای خود بر امام زمان ارواحنافداه نظر داری، ما را هم با چشمی که بر اماممان میاندازی نظر بفرما، چون خودت گفتی:

« ...وابْتَغُوا اِلَیهِ الْوَسیلة ...» (سوره مائده، آیه35) به سوی خداوند وسیله ‌های ارتباط با خدا را انتخاب کنید، حال ما امام معصومی که واسطة فیض بین تو و خلق است انتخاب نمودیم. پس «وَاقْبَلْ عَلَیْنا بِوَجْهِکَ الْکَریم، وَاقْبَلْ تَقَرُّبَنا اِلَیْک» با وجه کریم خود بر ما نظر بفرما و تقرب و نزدیکی ما را به سوی خودت پذیرا باش. «وَانْظُرْ اِلَیْنا نَظْرَةً رَحیمَةً نَسْتَکْمِلُ بِهَاالْکِرامَةَ عِنْدَکَ» و بر ما از سر رحمت و لطف نظر فرما، تا ما به نور آن نظر، کرامتی را که نزد تو است و به بندگانت ارزانی میداری، برای خود دریافت کرده آن را به کمال برسانیم.

خدایا! یک کرامت و بزرگواری خاصی نزد تو موجود است که مربوط به ذات کریمانة تو است، حال ما آن را میخواهیم؛ خدایا بر ما از سر رحمت رحیمیة خود نظر کن، تا از آن طریق کرامت تو بر من به انتها برسد.

«ثُمّ َلا تَصْرِفها عَنّا بِجوُدِک» سپس این توجه کریمانه را از ما مگیر و بر ما همواره بر اساس آن فیض بزرگ بنگر، به حق جود و بخششت. گفت:

بی‌ عنایات حق و الطاف حق / گر ملک باشد سیه باشد ورق

حال چگونه میشود ما بدون رحمت رحیمیة حق به مقام توجه کریمانة پروردگار نایل شویم؟ و باز چگونه میشود اگر ادامة لطف او نباشد آن لطف بزرگ برای ما پایدار بماند؟ چون وقتی انسان به کمالی دست یافت، هنر اصلی ‌اش در حفظ آن است و حفظ قلب برای پایدار ماندن بر معنویات خون جگرها میخواهد. گفت:

محنت قرب ز بُعد افزون است / جگر از محنت قربم خون است

نیست در بُعد جز امید وصال / هست در قرب همه بیم زوال

و به همین جهت است که باید از خدا تقاضا کنیم:

لطف و انعام خودت را وا مگیر / نُقل و باده جام خود را وا مگیر

این تقاضای دوم به قدری اساسی است که همواره قسمتی از دعاهای اولیاء الهی جهت قسمت دوم بوده است که «ثُمّ َلا تَصْرِفْها عَنّا بِجوُدِک»، سپس بعد از آنکه با نظر خاصِ رحمت رحیمیه بر ما نظر کردی، آن نظر را باز مگیر. به گفتة مولوی:

ای خدا این وصل را هجران مکن / سرخوشان عشق را نالان مکن

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن / خلق را مسکین و سرگردان مکن

بر درختی کاشیان مرغ توست /        شاخ مشکن مرغ را پرّان مکن

این طناب خیمه را بر مگسلان / خیمة توست آخر ای سلطان، مکن

نیست در عالم ز هجران تلخ ‌تر / هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن

جمع و شمع خویش را بر هم مزن / دشمنان را کور کن شادان مکن

آن ‌کس که ارزش واقعی نظر رحمت رحیمیة ربّ را، آن هم با نور کریمانة او میداند، میفهمد برای حفظ آن سخت باید از خدا مدد بگیرد تا به کمک اعمال الهی، آن نور برایش بماند.

«وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّه صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِکَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ رَیّاً رَوِیّاً هَنِیْئاً سائِغاً لاضَمَأَ بَعْدَه یا اَرْحَمَ الرّاحِمِین».

و خدایا! از حوض جدّ امام‌ مهدی ارواحنافداه ما را سیراب کن، با کاسه و به دست جدّ او، سیرابی کامل و با آب گوارائی که هیچ نقصان و تشنگی بعد از آن برای ما نباشد، ای ارحم الراحمین.

آیا کمالی بالاتر و برتر از اُنس با جان و قلب نبی مکرم اسلام صلوات الله وجود دارد؟ آیا بالاتر از سیرابی از چشمة وجود معنوی پیامبر خاتم رحمت للعالمین ممکن است؟ گفت:

تو چه دانی صدای مرغان را / که ندیدی شبی سلیمان را

کسی معنی این دعا را میفهمد که جایگاه قلب محمدی صلوات الله را در هستی درک کرده باشد، و لذا ندا سر میدهد:

مرا تا جان بود در تن بکوشم / مگر از جام او یک جرعه نوشم

حالا در آخر دعا؛ همة تقاضاها را جمع کرده‌ و آن را یک تقاضا کرده ‌ای و میگویی: از حوض جدّ امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ما را سیراب کن، آن هم سیرابیِ پایدار که همواره در محبت محمد و آل او علیهم السلام پایدار بمانیم، چرا که به ما گفته ‌اند:

در این خاک، در این خاک، در این مزرعة پاک / به جز مهر، به جز عشق، دگر تخم نکارید

و آن هم عشق و مهر به پاکانِ معصوم، یعنی:

عشقِ پاکان در میانِ جانْ نشان / جان مده اِلاّ به مهر سرْ خوشان

سر خوشان، یعنی صاحبان کاسة محبت الهی که صاحب اصلی آن کاسه، حضرت «اَوَّلُ ما خَلَقَ الله» یعنی ذات اقدس محمدی جل جلاله است و در این فراز از دعا میخواهی خداوند به کاسة او و به دست او تو را سیراب کند و چقدر سخت است وقتی دل از آن سیرابیِ بزرگِ معنوی به دست معنوی ‌ترین انسان هستی محروم باشد. گفت:

آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم / احساس سوختن به تماشا نمیشود

آبی که از جان منوّر انسان کامل به قلب شیعیانشان جاری میشود؛ اولا: قلب را به بهشت متصل میکند، آن هم نهر خاصی از نهرهای بهشت، نهری که از زیر عرش الهی جاری است و منشأ آن کاملترین اسماء الهی میباشد، (برای توضیح آن به کتاب «مقام لیلة ‌القدری حضرت فاطمه علیه السلام » رجوع شود.) که از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر و از سرشیر لطیفتر است، و به آنهایی که نور پیامبر صلوات الله و اهلبیت علیهم السلام او را یافتند، میرسد، (بحارالانوار ج8، ص18) از شیر سفیدتر است چون آلوده به هیچ جهلی نیست، و از عسل شیرینتر است، چون با نشاط قلبی همراه است و از نوع شعور و بصیرت حضوری است و نه حصولی چون تماماً منطبق بر فطرت انسان بوده و ملائم عمق جان انسان است، و از سرشیر لطیفتر است چون مطابق فطرت است و فطرت انسانی به ‌راحتی آن را میپذیرد.

راستی اگر زندگی به چنین انتهایی ختم نشود انسان چگونه ابدیت خود را ادامه دهد؟

شریعت محمدی صلوات الله اجمعین راه ارتباط با قلب آن حضرت است و نوشیدن از جام معنویِ جان آن حضرت.

خدا کند ما از مشتاقان پرشور چنین جامی باشیم و نه از کُندرُوانِ کم توان.

جای خستگی و خاموشی نیست، باید مواظب بود فرج به دست ما به تأخیر نیفتد. دعای ندبه خبر از تاریخ پویایی میدهد که در انتهای آن سیراب ‌شدن جان و جهان از چشمة معنوی قلب محمدی صلوات الله در منظر نور مهدی روحی فداه است.

باید عزیزان؛ روی این دعا وقت بگذارید. از جمال امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میتوان طوری مدد گرفت که این دعاها برای جان ما محقق گردد.

اجازه بدهید بحث را در همین جا تمام کنیم و از خدا بخواهیم بر ما منت بگذارد و توفیقمان دهد تا این دعا را آنطور که شاید و باید بفهمیم و به قلب خود برسانیم و آن را وسیلة ظهور وجود مقدس حضرت صاحب‌الامر ارواحافداه قرار دهیم. به ‌امید آنکه به نور مهدی عجل الله تمنّاهای خود را تا افقهای متعالیِ وجود، وسعت دهیم. إن‌ شاءالله (در کتاب «جایگاه و معنی واسطة فیض» بعضی از فرازهای دعای ندبه به تناسب موضوع بحث به نحو مفصل‌تر بحث شده است، ولی در شرح دعای ندبه (همین کتاب) به جهت ارتباط فرازها، از شرح مفصل هر فراز پرهیز شد.)

«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فِی دَولَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَاالاسْلامَ وَ اَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَاالنِّفاقَ وَ اَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعاةِ اِلَی طاعَتِکَ وَ الْقَادَةِ اِلی سَبیلِکَ» (مفاتیح‌الجنان، اعمال ماه رمضان، دعای افتتاح)

خدایا! ما طالب دولت کریمه ای هستیم که در آن اسلام و مسلمین عزیز شوند و نفاق و منافقین ذلیل گردند و ما در آن دولت در طاعت تو و در طاعت راهنمایان به راه تو قرار داشته باشیم. خدایا! حضرت یعقوب علیه السلام در هیچ حالی یاد یوسف علیه السلام را از قلب خود خارج نکرد، حتی آنگاه که خبر دستگیری حضرت بنیامین را آوردند که به زعم برادران به جرم سرقت در مصر، دستگیر شده است، حضرت یعقوب علیه السلام فرمود: نفس شما موضوع را برایتان مشتبه کرده است، و روی از آنها برگرداند و ناله سر داد: « ... یَا أَسَفَی عَلَی یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ» (سوره یوسف، آیه 84)

ای دریغا بر دوری یوسف. و از این چشم به راهی و حزن، دیدگانش سفید شد در حالی که صبر پیشه کرده بود، چون میدانست با آمدن یوسف همة مناسبات تغییر میکند. لذا فرمود: «یا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَ لاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ» (سوره یوسف، آیه 87) ای فرزندانم بروید و در جستجوی یوسف و برادرش باشید و از کمک خاص الهی ناامید نگردید، چرا که کافران که منکر وعده و فرج الهی هستند، از کمک خاص الهی مأیوس هستند. و یعقوب علیه السلام به نور بصیرت توحیدی ‌اش درست پیش ‌بینی میکرد و خدایا تو امیدِ او را در زمان حیاتش برآورده کردی.

پروردگارا! ما هم یعقوب‌ وار چشم به راه امامی هستیم که چشم همة انبیاء و اولیاء‌ات به اوست، به حقیقتِ همان لطفی که به یعقوب علیه السلام نمودی، ما را از ظهور با برکت امام زمانمان محروم مگردان.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»