دریافت

ضرورت وجود امام و حجت آسمانی در هر زمان، از دیرباز در بیان پیشوایان و اندیشمندان دینی مطرح بوده و بر آن دلایلی اقامه شده است. غیبت و عدم حضور ظاهری امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سؤالات مربوط گویای آن است که وجوب وجود امام معصوم (علیه السلام) بر کره زمین و آثار مترّتب بر وجودشان به تحلیل بیشتری نیاز دارد. از این رو، ما همچنان با این پرسش روبه‌رو هستیم: وجوب وجود امام معصوم (علیه السلام) و حجت خدا (عج) با بدن عنصری و خاکی بر روی زمین حتی در صورت غیبت ایشان چگونه قابل تبیین بوده و چه آثاری بر آن مترتّب است؟ به نظر میرسد دلیل واسطه فیض از مهمترین دلایل ضرورت وجود امام معصوم (علیه السلام) در هر زمان باشد، تا در پرتو این حقیقت، وجود امام مهدی(عج) حتی در حالت نهان زیستی ضروری باشد. در این نوشتار با تحلیل جایگاه و نقش فاعلی امام در پیدایش موجودات، به جایگاه امام در دوام و بقای موجودات پرداخته و اثر وجودی امام را با عنوان تحقق بخش هدف خلقت، امام هدف غایی خلقت، امام محور خلقت، و امان بودن امام برای مردم بررسی میکند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر آیات نورانی قرآن در صدد تبیین این واقعیت است.

بی‌تردید یکی از سؤالهای مهمی که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده و در صدد یافتن پاسخی قانع کننده برای آن میباشند، این است که چگونه میتوان از برکات امام غایب (عج) بهره برد؟ آیا اصولاً امامی که در پس پرده غیبت قرار گرفته است میتواند بر حیات بشری تأثیری داشته باشد؟ نیاز مردم به امام و ضرورت وجود بی بدیل او در جامعه انسانی، مؤلفه امامت را در جایگاه والایی در منظومه فکری و اعتقادی شیعه قرار داده است و علما و دانشمندان مکتب تشیع در تبیین این نیاز و آن جایگاه بلند، براهین و استدلالهای متعدد عقلی و نقلی اقامه کرده‌اند. نیاز دائمی به دین آسمانی تحریف نشده و آگاهی از حقایق آن، متناسب با مقتضیات زمانی مخاطبین وحی (تا پایان عمر دنیا)، لزوم وجود امام معصوم (ع) را به عنوان حافظ دین و مفسّر وحی و مبیّن تفاصیل شریعت مطرح (حمصی رازی، ۱۴۱۲، ج۲: ۲۵۶) و نیز قاعده لطف، ضرورت وجود حجت آسمانی را برای سرپرستی جامعه انسانی به عنوان مقرّب به طاعت خدا و دور کننده از نافرمانی او ثابت کرده است. (سید مرتضی، ۱۴۱۰، ج۱: ۴۷). در این بین، احتیاج همیشگی مردم به یک مربّی دلسوز و طبیب نفوس با توجه به یکی از وظایف اصلی همه انبیا «و یُزَکّیهِم» (جمعه:۲)، لزوم وجود امام را از منظری دیگر اثبات کرده است. (علامه طباطبایی، ۱۳۸۶: ۱۶۲).

غیبت امام مهدی(عج) به عنوان غیبت آخرین وصیّ پیامبر (ص) و حجت آسمانی خداوند در نگاه ابتدایی این سؤال را مطرح میکند که ضرورت وجود امام معصوم(ع) با غیبت او چگونه سازگاری دارد؟ آیا استدلالهای شیعه در اثبات ضرورت وجود امام در هر زمان ناقص نیست؟ آیا مردمی که برای رسیدن به سعادت، به امام محتاج هستند، چگونه میتوانند به این نیاز خود پاسخ گویند؟ آیا مردم در زمان غیبت به خود واگذار شده‌اند؟ (که در این صورت بین بودن و نبودن امام فرقی نیست) مردم از امام غایب چگونه میتوانند نیازهای دینی و معرفتی خود را بپرسند و یا به کمک او به تهذیب نفس بپردازند و در حل مشکلات به او امید داشته باشند؟ پیشوایان بزرگ دین (ع) با توجه به این نیاز (معرفت به جایگاه امام، تأثیر او و کیفیت بهره ‌وری از او) با بیانهای مختلف به تبیین جایگاه امام و حجت خدا (عج) در عالم هستی پرداخته و با تبیین شؤون وجودی امام و امام غایب، این سؤال و نیاز را پاسخ داده‌‌اند. علما و اندیشمندان مکتب تشیع نیز با بهره‌ بردن از این بیانات نورانی، به تناسب زمان و مخاطب در مقام جواب این پرسش، عملکرد امام و تبیین کارهای امام را توضیح داده‌اند.

آثار و برکات وجودی امام پیامبر گرامی اسلام(ص) در پاسخ سؤال جابر بن عبدالله انصاری در خصوص کیفیت انتفاع مردم از امام در زمان غیبت فرمود: اِی وَالَّذی بَعَثَنی بِالنُّبُوَّهِ اِنَّهُم یَستَضیئُونَ بِنُورِهِ وَ یَنتَفِعُونَ بِوِلایتهِ فی غَیبَتِهِ کَانتِفاع النّاس بِالشَّمسِ وَ اِن تَجَلَّلَها سَحابٌ؛ آری قسم به خدایی که مرا برای نبوت برگزید به درستی که آنان طلب روشنایی میکنند به نور او و در دوران غیبتش به ولایت او نفع میبرند مانند انتفاع مردم از خورشید هر چند ابر آن را پوشانده باشد (صدوق، ۱۳۹۵، ج۱: ۲۵۳). نظیر این بیان از امام صادق(ع) نیز نقل شده است. فَقُلْتُ لِلصَّادِقِ فَکَیْفَ یَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّهِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ قَالَ کَمَا یَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ؛ به امام صادق گفتم مردم چگونه از حجت غائب نهان(عج) منتفع میشوند؟ فرمود: همچنانکه از خورشید پشت ابر منتفع میشوند. (صدوق، ۱۳۷۶: ۱۸۶؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج۵۱: ۲۱۵). دقت و تأمل نسبت به این بیان وقتی دقیقتر میشود که خود حضرت ولی عصر(عج) در توقیعی این وجه شباهت را دوباره بیان میکنند: وَ اَمّا وَجهُ الاِنتفاع بی فی غَیبتی فَکَالاِنتِفاع بِالشَّمسِ اِذا غَیَّبَتها عَن الاَبصار السَّحابُ؛ اما کیفیت انتفاع از من در غیبتم: پس مانند انتفاع از خورشید است زمانیکه ابر آن را از دیدگان پنهان میکند (صدوق، ۱۳۹۵، ج۲: ۴۸۵).

شاید بتوان با تکیه بر مستندات نقلی و نیز تأملات عقلی، آثار وجودی امام را به سه گروه تقسیم کرد:

 الف) آثاری که بر اصل وجود امام در عالم هستی مترتب میشود. در این آثار، نه فعل امام مطرح است، و نه ظاهر و غایب بودن امام دخالتی دارد.

 ب) آثاری که بر افعال امام مترتب می‎شود؛ چه امام ظاهر باشد چه غایب؛ یعنی امام چه غایب باشد و چه ظاهر، این آثار مترتّب میشوند.

 ج) آثاری که بر امام حاضر و ظاهر مترتب میشود. اکنون با توجه به تشبیه نقل شده و روایات دیگر در خصوص مقام امام، به بیان انتفاع از امام غایب با توجه به نوع اول از تقسیم بندی سه گانه و با تکیه بر واسطه فیض با استفاده از قرآن میپردازیم.

مفهوم شناسی واژه فیض لغت شناسان، «فیض» را مصدر باب «فاض یفیض»، به معنای کثرت و فراوانی و جاری شدن معنا کرده‌اند (فراهیدی، ۱۴۰۹، ج۷: ۶۵). ابن منظور اضافه کرده است: «فاض الماء»؛ یعنی آب به قدری زیاد شد که جاری شد (ابن منظور، ۱۴۱۴، ج۷: ۲۱۰). ابن فارس قید سهولت را نیز اضافه کرده است (ابن فارس، ۱۴۰۴، ج۴: ۴۶۵). این واژه در معنای جود و بخشش نیز به کار رفته است (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲: ۶۴۸). فیض در اصطلاح دو کاربرد دارد: یکی به معنای اسم مصدر و حاصل کار است؛ مانند خلق که به معنای مخلوق است؛ و دیگری صفت فعل خدا و به معنای آفریدن و وجود دادن است. در فلسفه و عرفان، فیض به فعل فاعلى اطلاق میشود که همیشه و بدون عوض و غرض در جریان است. چنین فاعلى داراى وجود ازلى و ابدى است (صلیبا، ۱۳۶۶: ۵۰۸).

ملاصدرا از قول فارابی آورده است: واجب الوجود مبدأ کل فیض (صدرای شیرازی، ۱۳۵۴: ۹۹). در عرفان برای فیض در این معنای دوم، دو مرتبه و مقام گفته شده است: فیض اقدس (ثبوت الاشیاء فی علم الله تعالی) و فیض مقدس (وجود تلک الماهیات فی الخارج بإفاضه الوجود علیها) (صدرای شیرازی، ۱۹۸۱، ج‏۲: ۳۵۴). این نکته قابل ذکر است که فیض و مباحث مربوط به آن، در بیان حکما و فلاسفه اسلامی و نیز در کلمات عرفا در خصوص فاعلیت خداوند و آفرینش و کیفیت صدور موجودات مطرح شده است. واسطه فیض یکی از آثار وجودی امام (چه امام ظاهر و چه امام غایب) این است که به برکت وجود او، عالم هستی برقرار بوده و به حیات خویش ادامه میدهد و چنانچه زمانی بیاید که امام نباشد، نظام دنیا دگرگون شده و پایان حیات بشری و عالم ماده فرا میرسد.

ابی حمزه میگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: أتَبقِی الاَرضُ بِغیرِ اِمام؟ قال: لَو بَقِیَتِ الاَرضُ بِغیرِ اِمامٍ لَساخَت؛ آیا زمین بدون امام باقی میماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون امام شود، فرو برد (اهل خود را و هلاک کند). (کلینی، ۱۴۰۷، ج۱: ۱۷۹). محمد بن فضیل میگوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: زمین بدون امام باقى میماند؟ فرمود: نه. گفتم: براى ما از حضرت صادق(ع) روایت شده که زمین بدون امام باقى نباشد، مگر اینکه خداى تعالى بر اهل زمین یا بر بندگان خشم گیرد. فرمود: نه؛ باقى نماند، در آن صورت، فرو رود (کلینی، ۱۴۰۷، ج۱: ۱۷۹). امام باقر(ع) فرمود: لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَهً لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا کَمَا یَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِه‏؛ چنانچه امام از زمین بر گرفته شود، زمین با اهلش مضطرب گردد، مانند دریا (کلینی، ۱۴۰۷، ج۱: ۱۷۹). از جمله مباحث مهمی که در خصوص حجت خدا مطرح است این که حجت خدا در هر زمان، واسطه فیض خداوند به مخلوقات است و برکات الاهی به واسطه او و از طریق وی به آنها میرسد و چنانچه این واسطه نباشد، نظام هستی در هم پیچیده میشود و دیگر ادامه حیات برای مخلوقات ممکن نخواهد بود (آشتیانی، ۱۳۸۱: ۴۵۶ و ۵۰۸).

وساطت فیض به چند صورت قابل تفسیر است:

 ۱- خلق موجودات و فیض الاهی به آنان از طریق حجت خدا (عج) تحقق مییابد؛ به گونه‌ای که برای امام نوعی نقش فاعلیت در وجود لحاظ شود؛

 ۲- پیدایش جهان به دلیل وجود آنان است و با خلقت آنان، امکان وجود برای سایر موجودات نیز فراهم میآید؛

 ۳- با وجود امام معصوم(ع)، هدف از خلقت انسان و جهان تحقق مییابد و تا هدف قابل تحقّق است، آفرینش و ادامه حیات موجودات معنا دارد. ویژگی وساطت فیض امام را با تفاسیر گفته شده و با بیانهای گوناگونی که قابل ارائه است، میتوان در دو محور اصلی قرار داد:

 الف) جایگاه امام در پیدایش موجودات؛

 ب) جایگاه امام در دوام و بقای موجودات.

ادامه دارد...